به گزارش سینماپرس، قصه فرهنگ در سالهای اخیر، قصهای است پر آب چشم. در این میان، حوزه نشر و کتاب از این قاعده مستثنی نبوده و با مشکلات خرد و کلان بسیاری مواجه است. به نظر میرسد آنچه این کلاف را سردرگمتر و پیچیدهتر کرده، نبود برنامهای مشخص برای برونرفت از شرایطی است که همه در آن گرفتار شدهاند. آش دیگر آنقدر شور شده که صدای خود آشپز را هم درآورده است.
حوزه نشر که همواره با مشکلات ریز و درشت بسیاری دست و پنجه نرم میکرد، طی چند سال اخیر علیرغم وعدههای داده شده، روزهای بدی را پشت سر میگذراند. تعطیلی گاه و بیگاه کتابفروشیها از یک سو، گرانی کاغذ و ملزومات چاپ از سوی دیگر، رمق را از فعالان این حوزه گرفته است. در سوی دیگر میدان، نویسندگان و اهالی قلم نیز از شرایط فعلی ناراضی هستند. با نگاهی به شرایط موجود، این پرسش ایجاد میشود که آیا مشکلات ایجاد شده تنها محصول شرایط نامناسب اقتصادی است؟ مسئولان فرهنگی امر تا چه اندازه برای رفع یا کمتر کردن موانع طرح و برنامه ارائه دادند؟ چه میزان در این سالها از خرد جمعی فعالان فرهنگی و دستاندرکاران این حوزه در جهت بهبود اوضاع بهره گرفته شده است؟...
محسن پرویز که رئیس انجمن قلم ایران است و چند سالی به عنوان معاون فرهنگی در وزارت ارشاد فعالیت کرده، بر این باور است که شرایط موجود، حاصل نوع نگاه مسئولان به حوزه فرهنگ است. به گفته او؛ فرهنگ همواره در نظر مسئولان در درجه چندم قرار داشته و دارد؛ این موضوع حتی در شرایطی که کشور با مشکل بودجه مواجه نبوده است نیز دیده شده است. او در ادامه این گفتوگو از تجربه خود در این زمینه گفت. بخش دیگر صحبتهای رئیس انجمن قلم ایران، به دغدغه این روزهای اهالی قلم اختصاص داشت. او به وجود آمدن سنتهایی نظیر مشارکت نویسندگان در چاپ آثارشان را از جمله مشکلات اصلی حوزه نشر میداند که در آینده منجر به ایجاد موانع بزرگتری در حوزه فرهنگ خواهد شد. گفتوگوی تسنیم با این فعال و کارشناس حوزه فرهنگ را میتوانید در ادامه بخوانید:
*تسنیم: شما هم به واسطه تجربه حضور در معاونت فرهنگی ارشاد و هم به دلیل مسئولیتی که در انجمن قلم ایران دارید، با فضای نشر آشنا و با نویسندگان و فعالان این حوزه در ارتباط هستید. با توجه به این تعاملات، فضای حاکم بر حوزه فرهنگ به ویژه حوزه نشر طی سالهای اخیر را چطور ارزیابی میکنید؟
مشکل اصلی ما در حوزه فرهنگ، مربوط به نگاه سیاستمداران ما به این حوزه است. متأسفانه حوزه فرهنگ اولویت دسته چندم مسئولان ماست و این نگاه تقریباً بدون استثنا در مسئولان سیاسی ما جاری و ساری است. وقتی اولویتهای دسته اول را در جای دیگر تعریف کرده و به مسائل دیگری اختصاص دادیم و بخش فرهنگ در اولویت بعدی قرار گرفت، طبیعی است که پرداختن به مسائل فرهنگی ضعیف خواهد شد و نتیجه و خروجی ماجرا، متناسب با همین میزان توجهی میشود که به این حوزه صورت گرفته است.
در شرایطی که کشور وضعیت بودجه مناسبی ندارد، این وضعیت تشدید نیز خواهد شد. این نوع نگاه در میان مسئولان در دورههای مختلف دیده میشود. به عنوان نمونه، در دولت نهم، مقام معظم رهبری تأکید بر حوزه فرهنگ داشتند و بارها در سخنرانیهایی که در جمع دولت داشتند یا به صورت خصوصی، به این حوزه اشاره و تأکید کردند. در آن شرایط که این همه توصیه میشد، از سفرهای استانی بودجههایی مستقیماً تخصیص این بخش حسب ظاهر پیدا میکرد، اما بودجه فرهنگی وزارت ارشاد یک سال پس از ورود من به ارشاد، ۱۰ درصد کاهش پیدا کرد؛ این در حالی است که ما در آن دوران تورمی را نیز تجربه کرده بودیم.
در سال سوم حضور من، این میزان به ۱۵ درصد کاهش و در سال چهارم نیز تقریباً همین میزان کاهش یافت. یعنی در ۵۰ ماهی که من در وزارت ارشاد بودم، هر سال با توجه به اینکه ما با یک تورم مواجه بودیم و همه بخشها ۲۰-۲۵ درصدی و گاهی ۱۰۰ درصد با افزایش بودجه مواجه بودند، اما بودجه معاونت فرهنگی هر سال با کاهش مواجه بود.
در همان شرایط حسب ظاهر دولت مشکل بودجهای خاصی نداشت و همه چیز بر روال طی میشد و تأکیدات رهبر معظم انقلاب نیز بر بخش فرهنگ بود، بودجه ما در معاونت فرهنگی ارشاد سال به سال کاهش پیدا میکرد به جای اینکه افزایش داشته باشد. این قضیه در دولتهای بعد هم به روشهایی تکرار شد. ممکن است به شکل کاهش بودجه خود را نشان نداده باشد، اما بیمهری به حوزه فرهنگ وقتی دولتها دچار کمبود بودجهای میشوند، شرایط بدتر میشود. اولویت دسته چندم بخش فرهنگ است و همین باعث میشود که ما نه تنها در این حوزه رشد نداشته باشیم، بلکه روز به روز شاهد پسرفت باشیم.
من در این رابطه مثالی را عرض میکنم که فکر میکنم همین یک نمونه، برای روشن کردن وضعیت فعلی کافی باشد. در حال حاضر ضریب نفوذ فضای مجازی و شبکههای اجتماعی و آنچه مرتبط با فضای مجازی است، تقریباً نسبت به ۱۰ سال پیش چند برابر شده است. این هم یک مسئله صد در صد فرهنگی است. پایه و اساسش فرهنگی است، حالا ممکن است بخشهای دیگر هم از این امر استفاده کنند، اما پایه و اساس آن فرهنگی است. حتی کسی که در این فضا کار اقتصادی میکند، وقتی میخواهد لباسش را بفروشد، نوع تبلیغی که برای این کالا استفاده میکند، مسئله فرهنگی است. حالا از مسئولان بپرسید که در این مدت چقدر برنامه برای فضای مجازی طراحی کردید و چه طرحی اجرا کردید؟ عملاً هیچ برنامهای در این حوزه وجود نداشته و همه چیز یله و رها است.
اینکه ما بگوییم که یک شبکه اجتماعی را فیلتر میکنیم که کار فرهنگی نیست. رها کردن یک بخش نیز همینطور است. به گمان من اگر هر دو با اقناع افکار عمومی صورت نگیرد، حرکت ضد فرهنگی است. این یک نمونه است، ما تقریباً در همه حوزههای فرهنگی این نوع نگاه را شاهد هستیم.
*تسنیم: وعدههای مختلفی در حوزه فرهنگ به ویژه حوزه نشر داده شد، اما نتیجهای که حاصل شده چندان متناسب با آن طرحهای اولیه نیست. به عنوان نمونه، حمایت از دست اندرکاران نشر مانند کتابفروشیها مطرح شد و از سوی دیگر، تلاش شد یارانهای در جهت خرید کتاب در اختیار مخاطب قرار گیرد. اما آنچه که شاهدش هستیم، حذف تدریجی کتاب از سبد خانوادهها بوده است.
در حوزه نشر و کتابخوانی نیز این رویه حاکم است. خیلی تلاش کردیم به متصدیان امور تفهیم کنیم که مشکل اصلی و اولیه در عرصه کتابخوانی، گرانی کتاب نیست. به همین منظور نظرسنجی برگزار کردیم، کار تحقیقاتی انجام دادیم و به این نتیجه رسیدیم که گرانی کتاب، مشکل هفتم یا هشتم مخاطب است. با وجود این، فضای ذهنی بسیاری از متصدیان امر به این سمت است که مشکل کتاب نخواندن مردم متأثر از گرانی کتاب است، وقتی مشکل را جای دیگری تشخیص دادیم، راه حل نیز متناسب با همان تعریف میشود؛ در نتیجه ممکن است تأثیر این تلاش را نبینیم.
الآن همه مردم هزینههایی بابت خرید بستههای اینترنتی به منظور حضور در شبکههای اجتماعی پرداخت میکنند، مردم عادی هم این مبلغ را میپردازند؛ پس مشکل اصلی کمبود بودجه نیست. اگر احساس نیاز در افراد ایجاد شود، درآمد خود را برای تهیه آن کالا تنظیم و تلاش میکنند که یک درصدی از آن را به خرید کتاب اختصاص دهند یا از طریق پلتفرمها دانلود کنند. این بیمیلی به خرید کتاب نشان میدهد که مردم نیز مانند مسئولان ما خیلی وقتها به تأثیرگذاری مسائل فرهنگی توجه ندارند، این نیازمند توجه دادن مردم به این بخش است که باید برای آن هزینه و کار شود.
در مجموع باید بگویم که در حوزه نشر و مسائل مرتبط با آن عملاً برنامهریزی ما تعطیل بوده است و برنامه خاصی نداشتهایم. کارهایی که تأثیرگذار باشد و ما را به آینده امیدوار کند یا حداقل ما را در شرایط موجود نگاه دارد، انجام نشده است. اگر گاه در مقاطع زمانی شاهد اتفاقات مثبت هستیم، بدون تأثیر مجریان دولتی بوده و ارتباطی با آنها پیدا نمیکند. ممکن است برخی آثار خوب هم در این مدت منتشر شده باشد، اما اینکه چقدر برای جبران خسارت نویسندگانی که از شرایط کرونا متضرر شدند، برنامهریزی شده باشد، چیز خاصی ندیدهایم. شاید کسانی مدعی شوند که ما در این مدت این کارها را انجام دادهایم، اما این طرح و برنامهها جدید نبوده، همان برنامههای سابق است که به شکل دیگری مورد اجرا قرار گرفته و با تحولات جلو نرفته است. نتیجه آن نیز عملاً ضرر و زیان ناشران و نویسندگان بوده است. در این میانه کسانی توانستهاند دوام بیاورند که ذخیره و اندوخته فراوانی داشتهاند یا در کنار فعالیت فرهنگی خود، کار دیگری نیز داشتهاند که از آن طریق توانستهاند فعالیت فرهنگی خود را نیز سر پا نگاه دارند.
بسیاری از این مشکلات میتوانست ایجاد نشود، میتوانست جبران شود، میتوانست تدبیری اندیشیده شود تا جلوی خیلی از آنها گرفته شود. کسانی که به عنوان ناشر و کتابفروش کار میکنند، باید بتوانند از گذران زندگی خود برآیند و بتوانند گردش مالی کافی در سیستم ایجاد کنند. وقتی قیمت کاغذ به یکباره بالا میرود و ظرف مدت چند سال قیمت ۱۰ برابر میشود، توان اقتصادی ناشر را کاهش میدهد و توان او برای چاپ کتاب به یکدهم میرسد؛ چون سرمایه در گردش او که ۱۰ برابر نشده است. اگر ناشری هم کتابهای چاپ قدیمی خود را به قیمت جدید عرضه کند، تنها میتواند در شرایط فعلی ۲۰ تا ۳۰ درصد فعالیت قبلی خود را داشته باشد.
کسانی که بنیه مالی کافی ندارند، مجبور به تعطیلی واحد خود میشوند یا مجبورند برای ادامه کار متوسل به روشهای دیگری شوند که اینها هرکدام آثار سوء فرهنگی در پی خواهد داشت و در آینده تأثیرات خود را نشان خواهد داد. اینکه برویم به سمت و سویی که مؤلف برای چاپ کتابش باید در پرداخت هزینه کتاب مشارکت داشته باشد، به این معنا است که توان بخشی از افراد توانمند و دانشمند جامعه از این طریق به هرز رود و جامعه نتواند از آن برخوردار شود. مشکلات این حوزه زیاد است و دولتی که بعداً سر کار خواهد آمد، یک معضل بزرگی پیش رو خواهد داشت و باید تلاش کند تا بتواند به گونهای جبران کند که شرایط ۱۲ سال پیش بازگردد.
*تسنیم: پژوهشگران و نویسندگان بسیاری از شرایط موجود ناراضی هستند و آن را شایسته جامعه اهل قلم نمیدانند. عدم چاپ آثار و انتظار آنها برای به سرانجام رسیدن این کتابها از جمله دغدغههای این قشر در یکی دو سال اخیر بوده است. شما به عنوان رئیس انجمن قلم ایران با نویسندگان و شاعران در تعامل و ارتباط هستید، فکر میکنید مهمترین دغدغه این قشر در شرایط فعلی چیست؟
سخت است بگوییم که همه یک دغدغه مشترک دارند، اما در مجموع میتوان گفت که نویسندگان و شاعران ما عموماً نویسندگان و شاعران تک شغلی نیستند. تقریباً همه افراد به مرور زمان متوجه شدند که نمیشود صرفاً از راه نویسندگی یا فعالیت در این حوزه تأمین معاش کنند؛ به همین دلیل عموماً شغل دومشان نویسندگی و شاعری است. معدود کسانی که شغل دیگری ندارند، عملاً خیلی به لحاظ مالی دچار مشکل شدند و گذران زندگی از طریق درآمد این حوزه برای آنها امکانپذیر نیست.
اما برای عمده افراد مشکل معیشتی به آن معنا اخیراً ایجاد نشده است؛ چون امورات زندگی خود را از راه دیگری میگذرانند. اما ایجاد مشکل برای چاپ آثار، به عنوان یک مشکل بارز و مشخص برای همه نویسندگان و شاعران وجود دارد. بخش زیادی از آثار اهالی قلم به این دلیل که یا ناشری پیدا نکردهاند یا ناشر قادر به چاپ آثارشان نیست، منتشر نشده است. همانطور که عرض کردم، یکی از مشکلات فرهنگی در آینده که این روزها دارد باب میشود، این است که اهالی قلم خود برای چاپ آثارشان مشارکت داشته باشند. این طبیعتاً اثرات منفی در آینده خواهد داشت؛ زیرا منجر به چاپ آثار گروهی از نویسندگان و شاعران خواهد شد. ما در آینده مشکلات فرهنگی بسیاری در این حوزه پیدا خواهیم کرد. دولت آینده با مشکل بزرگی از این بابت مواجه خواهد شد.
*تسنیم: در روزهای اخیر با برگزاری اولین مناظره انتخاباتی، تنور انتخابات نیز گرمتر شده و تا چند روز آینده رئیس جمهور دولت بعد نیز مشخص خواهد شد. به نظر شما به عنوان کارشناس حوزه فرهنگ، وزیر ارشاد دولت بعد با چه موانع و مشکلاتی روبرو خواهد بود؟
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وزارتخانهای است برای همه بخشهایی که در انتقال مسائل فرهنگی مؤثر هستند. در حوزه موسیقی، نشر، سینما، تئاتر، برنامهریزیهای فرهنگی و ... تقریباً همه این قسمتها الآن چه به لحاظ کمی و چه از نظر کیفی، دچار مشکلات حادی هستند. هر کسی که این مسئولیت را برعهده میگیرد، باید شرایط موجود را به سرعت شناسایی دقیق کند. شناخت نسبی راجع به این ماجرا وجود دارد، اما نیاز است که این شناخت تکمیل شود و بعد، با کمک کارشناسان در جهت رفع این موانع برآید.
این مشکلات یکی دوتا نیست، مثلاً ما در حوزه سینما شاهد افت کمی آثار تولیدی هستیم. تعداد زیادی از هنرپیشهها بیکار هستند و تعداد زیادی از دستاندرکاران فیلم دچار مشکل هستند و به لحاظ معیشتی دچار مشکل شدهاند. خوراک فرهنگی به میزان مورد نیاز مخاطب صورت نمیگیرد، در نتیجه مخاطب مجبور است که این مایحتاج خود را از روش دیگری تأمین کند.
از سوی دیگر به لحاظ محتوایی نیز مشکلات فراوانی در این حوزه دیده میشود. ما دوباره با یک نوع ابتذال به ویژه در آثاری که در قالب طنز تولید میشوند، مواجه هستیم. تعداد آثار فاخر سینمایی در سالهای اخیر کم شده و سطح کیفی آثار به شکل قابل توجهی پایین آمده است. متأسفانه در این سالها گیشه اولویت پیدا کرده است و صرفاً حضور یک هنرپیشه پولساز در رأس کار اهمیت دارد. گاهی چند سال تلاش میشود تا ما به نقطه مثبتی برسیم و بعد کسانی در مقام تصمیمگیری و اجرا برنامههایی اجرا میکنند که منجر به پسرفت میشود و تمام زحمات بر باد میرود.
در همه حوزهها این مشکلات وجود دارد. در حوزه تئاتر شاید به شکل بیشتر و بدتری شاهد هستیم. در حوزه موسیقی به شکل دیگری پیدا کرده و مسائل شکل عمیقتری دارد. در حوزه نشر نیز این رویه را شاهد هستیم. دولت آینده کار بسیار سختی در این حوزه خواهد داشت. وقتی که مشکلی از جنس انحراف در فعالیتهای فرهنگی ریشه دوانده است، اصلاح و بازگشتن به مسیر اصلی، کار سختی خواهد شد.
یکی از سهلالوصولترین راههایی که مجریان فرهنگی در این شرایط به آن متوسل میشوند، این است که در صدد اقناع کسانی برمیآیند که دارای تریبون هستند. این سبب میشود کسانی که فاقد این تربیون هستند، صدایشان به گوش کسی نرسد. در حوزه نشر کافی است با ۱۰۰ ناشر یک طوری کنار بیایید، اینها صاحب تریبون هستند، در جلسات با مسئولان ارشد کشور حضور و به رسانهها دسترسی دارند. وقتی صدای کسانی که این امتیازات را ندارند، مانند ناشران شهرستانی، شنیده نمیشود، مشکلات عمق بیشتری پیدا میکند.
ارسال نظر